خط

صدای بوق می دهم یاد کمانچه بخیر...سر ظهر دعا کردم .کی سر ظهر دعا می کند آخر!؟
از خستگی شل می شود .نصف فرش آبی بود

فرش عنابی حتما با ع

سیگار...ته مانده ی سیگار....خاکستر سیگار..

فیلتر

جاسوس ها سر خیابان صوت می زنند و من اینجا منتظر نامه

سیاه مثل قیره تازه که نفهمیده روش راه بری و بعد داغ بشی بچسبی به جاده

من هم جزئی از جاده بودم

با خط های ممتد

م.م.ت.د

م م ت د

خط

باز من ٫دایره بودم

و یک دور دوره خودم چرخیدم!

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
پاپیون پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:19 ب.ظ http://papiyoon.blogspot.com

:|
:D
سلام!

میلاد یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:56 ق.ظ http://redghost.blogsky.com/

سلام دوست عزیزم
یادمه آخرین باری که عرق خوردم نمی دونم چند پیک خوردم ولی خیلی زیاد خوردم جوری که کم مونده بود تصادف کنم به هر حال اونشب تا صبح به یاد رفیقی بودم و گریه می کردم
آخه اون وقتی مست می شد می گفت نور رو هم می شه به جای مزه خورد و من اون شب خیلی هوس خوردن نور کرده بودم اما حیف که نبود که باز دستش بندازیم

ساس جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:05 ب.ظ http://sas.blogfa.com

با این همه همهمه همش همین؟
یا شاید گاهی بیشتر از این

کولی دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:23 ق.ظ http://kolivaking.blogsky.com

ببخشید دیر شد نتونستم جواب اوهومت بدم

انان میگم آهااااااااااااااااااااااااااااااای اه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد