پالس

 

سلسله حجوم ماکیان درست از روی وجودم که نعل نعل خرد می شوم

من دور گم شدم ٫مه گرفته تمامم را

چیزی شنیدم ...

-دیوونه شدم

_چرا؟

لای برف می پوشانمت تا فردا که بیرون بیایی کلی بازی کرده باشی.

گوشه نشینی از آن سگهای کوچه ی همسایمان که شب ها جای واق واق٫

کتاب واریاسیون معکوس می خوانند.

جای درد  بی گناهی آپسه می کند...

دایره دوار از من تا حال٫ که ازین پس نقطه غلت می خورم

دیوارم آوار شد ....دیگر چی؟!!!