تصویری گنگ از کودکیه سر در گم خودم که در اضطراب آینده حرام شد و بعد از ۱۰ سال جهش ، برابر هیچ بر سرم فرود آمد.
بوی شاش و قهوه از لابلای وجودش استشمام می شد ...
فقط من بودم و من انگار!!
عجیب بود انگار زیر آفتاب ، مولکولهای ادرارهای دیشب و قهوههای بعد از سگ مستی ، می لولیدند.
نمیدانم هوای کجا ؟! هرجا که برم هوای جایی دیگر دارم.
هوایی شدم یا سر سرما ؟