حالا
می توانم
با جرات بگویم تمام دختر های چاق مهربونن ، تمام رویاهای من پوچن و بعد
از کندن ۱۰
موی سپید تمام موهای سرم سیاهن .
حقیقت مجازی یا ابراز امیال درونی
به دیوار یا سنگواره ی نمادینه ی دروغین از خودت گوشه ی اتاقت ، حیوانی موذی
که از آن بالا و پایین می شد برای امرار معاش یا شاید ایجاد وحشت
و رُعب ...
نه
مثل رب های بازاری ، آن هم بازارهای پیچ وا پیچ و دخمه مانند با سقف های
فیروزی که شاید ادای آسمان را در می اوردند
یا سینه های لخت زنان چاق که شاید نمادی از بهشت بود ، چه بهشت مهربانی با
تمام دختر های چاق قرون وسطی
|