تقابل ماهیت هاى از هم پاشیده و صورت هاى در هم! نه از روى اخم ! دیواریه مواج از پوست هایى مرده از پس عمرى تقلا به تاراج رفت ! بیمارهاى بى مار بیمارستانِ بیمستانِ بیان(حذف به غرینه لفظی با غینى متفاوت) درست دستم مشابه مغزم درهم! باریکه مویى یا آشفته هوایى لیوانت مال خودت ، در تاریکى آب را نمى بینم که بخواهم! |