راهی که میرویم به ناکجا آباد است .... به نا , کجا آباد است .
کاش ناکجا آباد ها ,هم, مثل قدیم فقط سیاه بودند در ذهنمان
امروز ...تصویرند , ترسیم اند , تشریح اند.
و من پی عللی تللی واسطه حیاط خانه مادربزرگم
هنوز پا فشارانه میرقصم
ما نقش بازی میکنیم چون ترسو ایم *
ژان پل سارتر
ترسو ! ترسو هستیم خوب گفته
ببین کی اینجاس...
سلام
عجب متن سنگینی !
نمیتونم به راحتی هضمش کنم.
کاشکی تفسیرش هم بود.
همیشه خوش باشید.
خوبم .ممنون
شما هم که سالی یکبار مینویسید.
سلام دوست خیلی قدیمی:
خوشحالم که هنوز مینویسی، منم برگشتم که بنویسم...
http://www.paiz.ir/about
درواقع کامنتی که گذاشته بودی باعث شد یادت بیفتم...
http://www.paiz.ir/1384/12/29/375/#comment-961
پنجشنبه 2 اسفند 1386 ساعت 11:24
منتظرم بیای پیشم...